جدول جو
جدول جو

معنی عروس بازی - جستجوی لغت در جدول جو

عروس بازی
(عَ)
بازی دختران با عروسک ها (لعبت ها). (یادداشت مرحوم دهخدا). عروسک بازی. رجوع به عروسک بازی شود، نوعی بازی است میان دو تا چهار نفر، با چهار مهره از یک رنگ و یک مهره به رنگی دیگر در عرصۀ نرد. (از یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ)
خواستگاری. رفتن مادر و خواهر و دیگر کسان زنانۀ داماد به خانه کسان دختردار، برای گزیدن یکی از آنان پسر یا برادر یا کس دیگر خود را. رفتن زنان مرد خواستگار برای دیدن و پسندیدن یا رد کردن دختری یا زنی. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(بَ تَ / تِ)
آنکه علاقه به تربیت خروس دارد و خروس فربه می کند برای جنگ با خروس دیگر. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خِ)
بازی و رقص که خرس می کند. کنایه از اعمال مضحک و خنده آور:
بازی خرس برده از شمشیر
خرس بازی درآوریده بشیر.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(هََ وَ)
در پی هوس رفتن. هوس باختن:
ببایدهوس کردن از سر به در
که دور هوس بازی آمد به سر.
سعدی
لغت نامه دهخدا
عمل مردم لوس، ننری
لغت نامه دهخدا
(عَ بَ)
زن گرفتن. ازدواج: شاه جواب داد که مرا عروس بری به کار نیست که من خود عروسان بسیار دارم. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی)
لغت نامه دهخدا
(پَ رَ دَ / دِ)
عروسک بازنده. دختری که با عروسک بازی کند یعنی با لعبت بازی کند. (آنندراج). رجوع به عروسک شود:
عروسک باز با طفل خیالش
هراسان مردم دیده ز خالش.
حکیم زلالی (در حکایت دختر زال، از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
شخص خوش ظاهر خودآرا. (آنندراج) ، عروسک باز. رجوع به عروسک باز و عروس بازی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ سَ)
عمل عروسک باز. بازی با عروسک. (فرهنگ فارسی معین). سرگرمی دختران با چیدن اتاق و اسباب عروسک. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به عروسک شود
لغت نامه دهخدا
(خُ)
عمل خروس باز. تربیت خروس برای جنگ، بجنگ اندازی خروس. (از آنندراج) ، مکاری. حیالی. (از آنندراج) :
جهان بجنگ فکنده ست تاجداران را
خروس بازی این پیر را تماشا کن.
سلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عروسک باز
تصویر عروسک باز
اروسک باز گیشه باز کسی که با عروسک بازی کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عروسک بازی
تصویر عروسک بازی
اروسک بازی گیشه بازی (گویش گیلکی) عمل عروسک باز بازی با عروسک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرس بازی
تصویر خرس بازی
عمل و شغل خرس باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عروس غاز
تصویر عروس غاز
پیچامرغ از پرندگان (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوس بازی
تصویر لوس بازی
عمل کسی که لوس و ننر است. یا لوس بازی درآوردن، لوس شدن ننری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوس بازی
تصویر هوس بازی
هوس، هوس بسیارداشتن، شهوت پرستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خروس بازی
تصویر خروس بازی
نوعی سرگرمی که در آن خروس ها را با هم به جنگ وامی دارند
فرهنگ فارسی معین
دلال بازی، دلالی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
لفظی که از طرف برادر شوهر یا خواهرشوهر به عروس گویند
فرهنگ گویش مازندرانی
عروسک بازی
فرهنگ گویش مازندرانی
عروس غاز، از انواع غاز وحشی
فرهنگ گویش مازندرانی