بازی دختران با عروسک ها (لعبت ها). (یادداشت مرحوم دهخدا). عروسک بازی. رجوع به عروسک بازی شود، نوعی بازی است میان دو تا چهار نفر، با چهار مهره از یک رنگ و یک مهره به رنگی دیگر در عرصۀ نرد. (از یادداشت مرحوم دهخدا)
بازی دختران با عروسک ها (لعبت ها). (یادداشت مرحوم دهخدا). عروسک بازی. رجوع به عروسک بازی شود، نوعی بازی است میان دو تا چهار نفر، با چهار مهره از یک رنگ و یک مهره به رنگی دیگر در عرصۀ نرد. (از یادداشت مرحوم دهخدا)
خواستگاری. رفتن مادر و خواهر و دیگر کسان زنانۀ داماد به خانه کسان دختردار، برای گزیدن یکی از آنان پسر یا برادر یا کس دیگر خود را. رفتن زنان مرد خواستگار برای دیدن و پسندیدن یا رد کردن دختری یا زنی. (یادداشت مرحوم دهخدا)
خواستگاری. رفتن مادر و خواهر و دیگر کسان زنانۀ داماد به خانه کسان دختردار، برای گزیدن یکی از آنان پسر یا برادر یا کس دیگر خود را. رفتن زنان مرد خواستگار برای دیدن و پسندیدن یا رد کردن دختری یا زنی. (یادداشت مرحوم دهخدا)
عروسک بازنده. دختری که با عروسک بازی کند یعنی با لعبت بازی کند. (آنندراج). رجوع به عروسک شود: عروسک باز با طفل خیالش هراسان مردم دیده ز خالش. حکیم زلالی (در حکایت دختر زال، از آنندراج)
عروسک بازنده. دختری که با عروسک بازی کند یعنی با لعبت بازی کند. (آنندراج). رجوع به عروسک شود: عروسک باز با طفل خیالش هراسان مردم دیده ز خالش. حکیم زلالی (در حکایت دختر زال، از آنندراج)
عمل خروس باز. تربیت خروس برای جنگ، بجنگ اندازی خروس. (از آنندراج) ، مکاری. حیالی. (از آنندراج) : جهان بجنگ فکنده ست تاجداران را خروس بازی این پیر را تماشا کن. سلیم (از آنندراج)
عمل خروس باز. تربیت خروس برای جنگ، بجنگ اندازی خروس. (از آنندراج) ، مکاری. حیالی. (از آنندراج) : جهان بجنگ فکنده ست تاجداران را خروس بازی این پیر را تماشا کن. سلیم (از آنندراج)